به نقل از سایت اخبار رسانه : به گزارش خبرنگار مهر، پس از ارائه طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی از طرف برخی نمایندگان مجلس مخالفتهایی از جانب اهالی رسانه و متخصصان فنآوریهای دیجیتال و برخی اهالی سیاست با این طرح مطرح شد. در این میان آنچه مورد غفلت قرار گرفت بحثهای تخصصی درباره چگونگی کارکرد این تکنولوژی است.
علیرضا آقاسی فارغالتحصیل دانشگاه شریف و فعال در حوزه تکنولوژی و پلتفرمهای اجتماعی و پیامرسانها متن مفصلی درباره چگونگی کارگرد پلتفرمهای اینترنتی و ساختار آنها نوشته و برای خبرگزاری مهر ارسال کرده است. دقت در این متن شاید برای نویسندگان طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی و همچنین مدیران پیامرسانهای بومی و ایرانی برای اصلاح طرح و ادامه مسیر خود جالب باشد. متن آقاسی را در ادامه مطالعه خواهید کرد. مهر آماده انتشار همه دیدگاه های موجود در بحث جایگزینی پیامرسانهای ایرانی با خارجی است.
بخش اول - مقدمه و طرح مسئله
مجله پیوست در روز دوم آذر مطلبی منتشر کرد با این عنوان: «فیلترینگ دستهجمعی در انتظار پیامرسانهای خارجی». در بخشی از این مطلب چنین آمده است:
طرح «ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» که یکشنبه (۲۷ آبان) به کمیسیون فرهنگی اعلام وصول شد، برای پیامرسانهای خارجی تکالیفی تعیین کرده که در صورت عدم اجرای آن از سوی این سرویسهای خارجی، فعالیتشان در کشور متوقف خواهد شد. خبری که احمد سالک، عضو کمیته فضای مجازی مجلس در گفتوگو با پیوست تاکید میکند.
از جمله موارد محدود کننده این طرح برای فعالیت پیامرسانهای خارجی میتوان به فصل اول این طرح با عنوان «شرایط و ضوابط فعالیت» و ماده ۲ این فصل اشاره کرد.
بر اساس این ماده، عرضه و ارائه خدمات پیامرسانهای اجتماعی داخلی و خارجی در کشور مستلزم ثبت در پنجره واحدی خواهد بود که بعد از قانونی شدن این طرح و زیر نظر یک هیات نظارت مشخص فعالیتش شروع میشود. در تبصره ۳ همین ماده اعلام شده که تایید فعالیت پیامرسانهای خارجی اثرگذار در کشور مستلزم تعیین شرکتی ایرانی به عنوان نماینده قانونی و پذیرش تعهدات لازم حسب آییننامه تنظیمی است که سه ماه پس از تصویب این قانون به تصویب هیات ساماندهی و نظارت خواهد رسید.
احمد سالک، نماینده مردم اصفهان معتقد است که اگر بعد از قانونی شدن طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی هر یک از پیامرسانهای خارجی به این قانون عمل نکنند فعالیت آنها در کشور متوقف خواهد شد. طبق گفته سالک به پیوست تمام کشورهای دنیا براساس قوانینی با پیامرسانها برخورد میکنند و این که ما بگوییم پیامرسانها باید با قوانین ما منطبق شوند، کار خلافی نیست و عین دموکراسی است.
واقعیت این است که مسئلهی جایگزینی پلتفرم اینقدر ساده که میپندارند نیست؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم تا در چند صفحه بنویسم که چرا جایگزین کردن یک پلتفرم با پلتفرمی دیگر، به این سادگی ممکن نیست.
دلایل این که «چرا جایگزین کردن اجباری یک پلتفرم آنلاین با پلتفرمی دیگر شدنی نیست؟» را میتوان در دو سطح جستجو کرد:
۱- در سطح اول دلایلی هستند مانند توانمندی فزایندهی مردم در استفاده از انواع ابزارهای مبارزه با فیلترینگ مانند ویپیانها و پراکسیها و توانمندی پلتفرمها در بیاثر کردن فیلترینگ با روشهایی مانند domain fronting و استفاده از تکنولوژیهای جدیدتر مانند Blockchain.
۲- در سطح دوم ولی دلایلی را میتوان فهرست کرد که ریشههای ناکارآمدی طرح نمایندگان مجلس را در لایهای عمیقتر نشان دهند. این دلایل معطوف به سازوکار «غیر قابل جایگزین شدن» پلتفرمهای آنلاین است.
تا به حال آنچه من در بحثهای موافقان و مخالفان فیلترینگ دیدهام و خواندهام، اغلب در سطح اول بوده و کمتر بحثی در سطح دوم مطرح شده است. دلیل این مسئله را هم، برخورد عمیقاً سطحی تصمیمگیران با پلتفرمهای آنلاین میدانم. البته نبود فضای باز رسانهای برای شنیده شدن صدای کسانی که خواهان توجه به دلایل عمیقتر و ریشهایتر هستند به آن دامن زده است.
من تلاش میکنم بحثم را در سطح دوم متمرکز کنم و امیدوارم این نوشته موجب شروع گفتوگوهایی عمیقتر برای رسیدن به راهحلهایی عملی و واقعی باشد. برای روشن شدن مسئله، من سعی میکنم فرمول موفقیت پلتفرمهای آنلاینی مانند اینستاگرام و تلگرام را نشان دهم. به نظر من کسی که کلیات این فرمول موفقیت را بفهمد، راه زیادی تا آشکارا دیدنِ آبی که نمایندگان در هاون میکوبند نداشته باشد.
بخش دوم - پلتفرمهای آنلاین چگونه بر یک بازار مسلط میشوند و چرا نمیتوان آنها را به سادگی با پلتفرمهای دیگر جایگزین کرد؟
برای فهم سادهتر مسئله، بیایید تلگرام را به عنوان مثالی از یک پلتفرم آنلاین در نظر بگیریم. باز هم برای سادگی بیشتر، فرض کنیم تلگرام یک قلعه نظامی است و هدف ما تسخیر این قلعه و برافراشتن پرچم دیگری بر باروی آن است.
برای این که نشان دهیم چرا تسخیر این قلعه با بضاعت اندک مدعیان تسخیرش ممکن نیست، کافی است نگاهی به استحکامات این قلعه بیندازیم و آن را با سازوبرگ سپاه حملهکننده مقایسه کنیم.
قلعه نظامی تلگرام، چهار استحکام اصلی دارد:
اثرات شبکهای (Network Effects)
آمیختگی با زندگی روزمره (Embedding)
مقیاس (Scale)
برند (Brand)
پلتفرمهای آنلاین با ایجاد این چهار استحکام در قلعه خود شکستناپذیر و به طریق اولی، غیر قابل جایگزینی میشوند. تسخیر قلعه یک پلتفرم تنها با فتح این استحکامات ممکن است و این اتفاق تنها از رهگذر نوآوری مستمر میافتد. اعمال مقرراتی چون «ثبت در پنجره واحد» و وضع «شرایط و ضوابط فعالیت» راهی به دهی نمیبرد و تنها اتلاف وقت و منابع است. کار را از بررسی نخستین استحکام یعنی اثرات شبکهای شروع کنیم.
بخش سوم - استحکام اول: اثر شبکهای
اثر شبکهای به زبان ساده یعنی این که: افزایش استفاده از یک پلتفرم آنلاین توسط عدهای از کاربران، منجر به افزایش ارزش آن برای همه کاربران میشود.
اثرات شبکهای یکی از مهمترین ویژگیهای محصولات اینترنتی و تکنولوژیک هستند. هنگامی که شرکت at&t در چند ده سال پیش شروع به واگذاری خطوط تلفن ثابت کرد، به این نتیجه رسیده بود که هر چه تعداد مشترکانش بیشتر میشود رضایت مشتریانش بیشتر، محصولش ارزشمندتر و درآمدش بیشتر میشود؛ چرا که مردم بیشتر از خط تلفن استفاده میکردند و ارزش خلق شده در شبکه این اپراتور با افزایش استفاده مشترکانش هر روز بیشتر و بیشتر میشد.
اصولاً تکنولوژی تمایل به اتصال و شبکهسازی دارد و تاریخ توسعه تکنولوژی پر است از اثرات شبکهای:
اثرشبکهای در شبکه تلفن ثابت و همراه
اثر شبکهای در اتصال به شبکههای داخلی Ethernet
اثر شبکهای در اتصال به اینترنت
اثر شبکهای در اتصال به شبکههای اجتماعی
اثر شبکهای در سیستمعاملها
اثر شبکهای در بازارهای دوسویه
و ...
برای این که درک بهتری از اثر شبکهای پیدا کنیم، مورد اسنپ و کافهبازار را بررسی میکنیم:
افزایش استفاده کاربران اسنپ از آن، باعث ترغیب رانندگان بیشتر برای پیوستن به اسنپ میشود. افزایش تعداد رانندگان باعث سریعتر شدن قبول درخواست سفر برای مسافران میشود. این افزایش سرعت در اسنپ گرفتن، باعث رضایت و استفاده بیشتر مسافران از آن میشود و این چرخه همینطور ادامه پیدا میکند و ارزش پلتفرم برای همهی کاربران آن زیاد میشود.
افزایش کاربران کافهبازار باعث ترغیب توسعهدهندگان به ارائه اپها و بازیهای بیشتر میشود. افزایش تعداد اپها و بازیها، باعث بیشتر شدن انتخابهای کاربران و استفاده بیشتر آنها و افزایش رضایتمندی آنها میشود. افزایش رضایتمندی باعث ایجاد درآمد بیشتر برای توسعهدهنگان و افزایش تعداد و کیفیت اپهای کافهبازار میشود و این چرخه همینطور ادامه پیدا میکند و ارزش پلتفرم برای همه کاربران آن زیاد میشود.
اثر شبکهای اولین استحکام قلعه تلگرام است. در پلتفرم تلگرام اثرات شبکهای مختلفی وجود دارد: اولین نوع اثر شبکهای در تلگرام، وجود شبکه دوستان و همکاران و مخاطبان هر کس در این پلتفرم است. با وصل کردن شماره تلفن به حساب تلگرامی، در واقع همه کسانی که به نوعی با کاربر در ارتباط بودهاند به تلگرام آمدهاند و این مسئله باعث افزایش ارزش این پلتفرم برای همه کاربران شده است. آیا در سروش چنین اثر شبکهای وجود دارد وقتی من تنها کاربر پیامرسان سروش در میان مخاطبانم هستم؟ این نوع اثر شبکهای را اثر شبکهای شخصی یا personal مینامند.
دومین اثر شبکهای موجود در تلگرام به وجود کارکردهای دیگر این پلتفرم به جز ارتیاطات یک-به-یک کاربران مربوط است. کانالها، گروهها و باتها ابزارهایی هستند که تلگرام با کمک آنها اثرات شبکهای کاربردی (Utility) ایجاد کرده است و با کمک این ابزارها پلتفرم خود را از یک بستر ارتباطی صرف فراتر برده است. افزایش تعداد کانالها در موضوعات مختلف باعث افزایش اقبال کاربران به عضویت در کانالها میشود، افزایش عضویت در کانالها باعث ترغیب ادمینها به تولید محتوای بهتر و کانالهای متنوعتر میشود، بهتر شدن و بیشتر شدن کانالها موجب افزایش رضایت و استفاده کاربران میشود و الخ! همین اثر شبکهای در مورد باتها هم وجود دارد.
سومین اثر شبکهای موجود در تلگرام به علت وجود تراکنش بین اعضای این پلتفرم ایجاد میشود. فروش تبلیغات در کانالها، فروش سرویسهای آنلاین در قالب باتها، فروشگاههای تلگرامی و انواع دیگر تراکنشها. با اضافه کردن تراکنش به شبکه، نوعی جدید از پلتفرمهای آنلاین شکل میگیرد که به آنها «شبکه بازار» یا Network Market میگویند. درک اثرات شبکهای موجود در این شبکهبازارها تقریباً بدیهی است و نیاز به توضیح بیشتر ندارد! (با همهی تلاشهای دادستانی و کمیته فیلترینگ و وزارت اطلاعات و باقی نهادها در سالهای گذشته برای سد کردن مسیر تراکنشهای مالی در تلگرام چه توفیقی حاصل شده؟)
فهرست اثرات شبکهای موجود در تلگرام را میتوان حداقل تا ۱۰مورد دیگر ادامه داد: اثر شبکهای مبتنی بر دیتا، اثر شبکهای مبتنی بر استاندارد و فرمت، اثر شبکهای مبتنی بر تکنولوژیهایی مانند ذخیرهسازی فایل یا تماس صوتی و …
تا اینجا نخستین استحکام قلعه تلگرام را بررسی کردیم و امیدوارم نشان داده باشم که نادیده گرفتن این اثرات شبکهای -که هر روز قویتر هم میشوند- چقدر سادهانگارانه است.
آیا منجنیق فیلترینگ قدرت تخریب این استحکام قلعه تلگرام را دارد؟ آیا سپاهی که با سردارانی مدعی مانند سروش و گپ و ایتا بیرون قلعه ایستاده، ذرهای از توان و عملکرد تلگرام در ایجاد اثرات شبکهای را در خود میبیند؟
بخش چهارم - استحکام دوم: آمیختگی با زندگی روزمره
استحکام بعدی قلعه تلگرام، آمیختگی آن با زندگی روزمره چند ده میلیون ایرانی است!
هر کاربر ایرانی تلگرام، عضو گروههای مختلفی است: گروه با دوستان، همکاران، همکلاسها، مشتریها، فامیل و …
تقریباً همه کسبوکارهای ایران از تلگرام استفاده میکنند: مدیریت ارتباط درون تیمها، مدیریت ارتباط با مشتریها، تبلیغات و بازاریابی، ارائه سرویس و… بخش عمدهای از محتوای مورد نیاز مردم از تلگرام تامین میشود: خبر، موسیقی، جک، پادکست، فیلم، کتاب صوتی و...
گمان میکنم هر کس فقط چند ثانیه به مظاهر آمیختگی تلگرام در زندگی کاری و شخصی ایرانیها فکر کند میتواند فهرستی طولانی از آنها فراهم کند و نیاز به توضیح بیشتری وجود نداشته باشد. از دوستان خبرنگارم به دفعات شنیدهام که اصلیترین راه ارتباطشان با نمایندگان مجلس همین تلگرام است!
سوال من از نمایندگان طراح این طرح است که چرا فکر میکنید چند ده میلیون ایرانی حاضرند از این آمیختگی زندگیشان با تلگرام دست بکشند ؟ و اگر یک قدم عقبتر برگردیم، اصلاً توانمندی برطرف کردن این نیازهای روزمره را در پلتفرمهای مورد حمایتتان میبینید؟
بخش پنجم - استحکام سوم: مقیاس
نمیدانم نمایندگان مجلس و نویسندگان طرح ساماندهی، تجربه آشپزی داشتهاند یا نه، ولی احتمالاً از دیگران شنیدهاند که پختن قرمهسبزی برای ۴ نفر با پختن قرمهسبزی برای ۴۰۰۰ نفر تفاوت دارد!
اگر نخواهیم مته به خشخاش جزییات فنی بگذاریم، مسئله مقیاس مثل همین قرمهسبزی پختن برای ۴ نفر و ۴۰۰۰ نفر است. از طرفی تعداد آشپزهایی که میتوانند برای ۴۰۰۰ نفر قرمهسبزی بپزند بسیار کمتر از کسانی است که میتوانند برای ۴ نفر قرمهسبزی درست کنند؛ و از طرف دیگر هزینهی پخت قرمهسبزی برای هر نفر، زمانی که برای چهار نفر باشد متفاوت است از زمانی که برای ۴۰۰۰ نفر باشد:
وقتی مقیاس بالا میرود، با این که پیچیدگی تولید به مراتب بیشتر میشود، ولی هزینه واحد تولید کمتر میشود.
مسئله مقیاس در توسعه پلتفرمهای اینترنتی مسئلهای بسیار پیچیده است. برای مثال زیرساخت ذخیرهسازی فایلها در تلگرام را در نظر بگیرید. میلیونها ایرانی در هر لحظه مشغول آپلود یا دانلود فایلهایی در تلگرام هستند که حجم بعضی از این فایلها به یکی دو گیگابایت میرسد. از نمایندگان طراح خواهش میکنم بیایید با هم سری به دانشکده کامپیوتر شریف بزنیم و از صد نفر اولی که به طور تصادفی از در این دانشکده خارج شدند این سوال را بپرسیم تا از جوابها متعجب شوید:
«ساختن یک سیستم مدیریت فایل مثل تلگرام با چند ده میلیون کاربر و بدون محدودیت حجم، کار سختی است؟ چقدر پول میخواهد؟»
اگر شما فراموش کردهاید، من از یادم نرفته که پیامرسان سروش هر ماه سقف حجم فایلهای قابل اشتراکگذاری را کم و کمتر میکرد و مدیرعاملش هر روز با درخواستی تازه برای تامین هزینههای زیرساخت، آقای جهرمی را در توییتر منشن میکرد یا توییت هوایی میزد!
سیستم مدیریت فایل تنها یک نمونه از زیرساختهای مقیاسپذیری است که تلگرام ایجاد کرده است. زیرساخت پیامرسانی لحظهای، سیستم مدیریت عضویت در کانالها و گروهها، زیرساخت Bot API و چندین و چند زیرساخت دیگر را کمتر از بیست مهندس در تلگرام ساختهاند و تاکنون بیش از ۲۰۰ میلیون دلار پای پاول دوروف آب خورده است. با دادن بستههای حمایتی ۵ میلیارد تومانی به تیمهای گزینش شده نمیتوان زیرساخت مقیاسپذیر ساخت.
آیا در سپاهی که برای تسخیر قلعه تلگرام جمع کردهاید، آشپزهایی میبینید که بتوانند برای ۴۰۰۰ نفر قرمهسبزی بپزند؟
بخش ششم - استحکام چهارم: برند
از میان چهار استحکام قلعه تلگرام، شاید برند تنها موردی است که قاطبه مسئولان و تصمیمگیران اینترنت در ایران نامش را شنیده باشند. پلتفرمهای آنلاین مانند تلگرام با پافشاری بر مجموعهای از ارزشها و نقاط تمرکز، و رفتار بدون تغییر در قبال آنها، توانستهاند تصویری از برند خود در ذهن ایرانیها بسازند و در دل و ذهن کاربران جا پیدا کنند.
تلگرام از روز اول فعالیت خود امن بودن و سریع بودن را مدام در گوش همه خوانده و هر آنچه به پلتفرمش اضافه کرده در راستای افزایش امنیت و سرعت بوده و لحظهای از آنها کوتاه نیامده است.
کدام یک از پیامرسانهای ملی مورد حمایت شما توانستهاند کوچکترین تمایزی در دل و ذهن ما بسازند؟ ادعای امن بودنشان که بارها نقض شد و تشت حفرههای امنیتیشان چندین بار از بام افتاد. سرعتشان هم که چنگی به دل نمیزند. در زمینه امکانات و قابلیتها هم که اوج افتخارشان کپی کردن عین-به-عین تلگرام بوده است.
در مورد برند مسئله اعتماد را هم دست کم نباید گرفت. وقتی سهامداران و مجموعههای حامی پیامرسانهای ایران، خود دچار بحران بیاعتمادی مخاطب هستند، چطور انتظار دارید که مردم به این پیامرسانها اعتماد کنند؟
در ایران تجربههای موفقی در ساخت برند در حوزه پلتفرمهای آنلاین وجود داشته است: کافه بازار، دیجیکالا، اسنپ، آپارات و چندین تیم دیگر توانستهاند در ساخت برند توفیق داشته باشند. بد نیست دقت کنیم که اتفاقاً تمام این برندها در دورترین فاصله از مسئولان و تصمیمگیران ساخته شدهاند و آنچه از مسئولان نصیبشان شده نه وامهای ۵ میلیاردی و بستههای حمایتی که فیلترینگ و لغو مجوز و انواع و اقسام سنگها و مانعها بوده است.
شاید برای نمایندگان امضا کننده این طرح جالب باشد که بدانید زمانی که تلگرام با دستور دادستانی فیلتر شد، ادمینهای کانالهای تلگرامی گروههایی چند هزار نفری برای مقابله با این فیلترینگ ساختند و نام اکثر آنها چیزهایی مانند «یاران پاول دوروف»، «سربازان پاول» یا «درخواست از پاول برای بلکچین» بود!
سوال آخرم این است که در کدام بخش سپاه خود امیدی به ساخت برندی دوستداشتنی و قابل اعتماد میبینید که بتوان با آن به این استحکام چهارم از قلعه تلگرام نفوذ کرد؟
بخش هفتم - جمعبندی و مؤخره
همانطور که در ابتدای این نوشته وعده دادم، سعی کردم که علل عدم امکان جایگزینی پلتفرمهای آنلاین را در لایهای عمیقتر توضیح دهم. اگر یک جمعبندی داشته باشم، باید بگویم که پلتفرمهایی مانند تلگرام و اینستاگرام قلعههایی هستند با حداقل چهار استحکام نظامی و تصور فتح آنها بدون شناخت این استحکامات بیشتر فانتزی است تا واقعیت و با تصویب طرحهایی مانند ساماندهی و پنجره واحد و این قبیل چیزها شدنی نیست.
به جای هدر دادن منابع کشور برای انتقام گرفتن از تلگرام و اینستاگرام و امثال آنها، اجازه دهید تا اکوسیستم کارآفرینان تکنولوژی ایران کار خود را بکنند. این طرح، مانند موارد مشابهاش، هیچ کمکی به حل مسئله نخواهد کرد و تنها کارکردش این است که یک بار دیگر ثابت کند که تصمیمسازان و مسئولان ایران از تاریخ درس نمیگیرند و در تسلسلی سیزیفوار گرفتار افتادهاند.