به نقل از سایت اخبار رسانه : به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک، نویسنده، مترجم و صاحب آثاری چون «وقتی که باید به روانپزشک مراجعه کنید»، «جنون قدرت و قدرت نامشروع: در باب فاشیسم - توتالیتاریسم و کاپیتالیسم»، «انسان، فلسفه، عرفان» و… در یادداشتی کوتاه به مساله سلبریتیگرایی در جامعه و سیاست پرداخته است. این یادداشت را در ادامه بخوانید:
«بخش اعظم ستارههای سینما و تلویزیون دچار ویژگیهای «نارسیسیستیک - هیستریونیک» هستند. من نمی دانم این افراد این ویژگیهای شخصیتی را پیش از ستاره شدن هم داشتهاند یا این ویژگیها محصول و معلول شهرت هستند. افراد هیستریونیک نارسیسیست به شدّت نیاز به توجه و ستایش دارند، آنها از خود تصویری درخشان و با شکوه به دیگران ارائه میدهند و همان طور که دیگران سناریوی آنها را باور میکنند خودشان هم کم کم بازیچهٔ بازی خودشان میشوند، هویت اصیل و مستقل خود را از دست میدهند و تبدیل به یک کاراکتر نمایشی میشوند چنان که انگار در تمام زندگی جلوی دوربین فیلمبرداری هستند!
مردمی هم که درگیری ذهنی با ستارههای تلویزیون و سینما و فوتبال دارند ویژگیهای وابسته و منفعل دارند. آنها نیاز به پیشوایانی دارند که گلّهی گوسفند مانند آنان را هدایت کنند و نیاز به بتهایی برای ستایش و پرستش دارند. در عصر سینما، این ستارههای زیبا و شیک پوش و قوی و ثروتمند بتهای چنین مردمی میشوند. در واقع بت پرستانِ بُت از دست داده در روزگار غیبت خدایان، حاکمان مستبد و هنرپیشههای مشهور را میپرستند و با این پرستش از آنها طلب میکنند که «لطفاً مثل خدایان زندگی کنید!» این پرستندگانِ ستایشگر آرام آرام از حاکمان و ستارگانشان میخواهند که نقصهای بشریشان را پنهان کنند تا توهّم و تخیّل بت پرستانه پرستندگان پاره نشود!
میبینید که این بازی متقابل «سیکل معیوبی» را ایجاد میکند که مرتب «خود اَفزاست» و نتیجهی آن برای هر دو طرف مخرّب و ویرانگر است.
با چنین داستانی وقتی نواقص بشری ستارهها از پرده بیرون میافتد پرستندگان به گونهای رفتار میکنند که انگار به آنان خیانت شده و یک نا-خدا خود را به عنوان خدا جا زده است! آنها دچار خشمی منفعلانه میشوند و با ترویج نقص برون افتاده و اشاعهی رازهای شخصی ستارهها از آنان انتقام میگیرند!
ستارههای خودشیفتهٔ نمایشگر هم که به شدّت نیازمند تأیید و ستایش هستند از اینکه اکنون ستایشگران به اشاعهٔ ضعفها و شکستهای آنها پرداختهاند شاکی و شگفت زده میشوند و چون هویتشان به تصویر وهم آلودی که در ذهن تماشاگران القا میکردند وابسته بوده دچار فروپاشی و سردرگمی هویتی میشوند.
اما سود این بازی بیمارگونه بین ستارهها و شیفتگانشان به جیب رسانههای کم عمق و زرد میرود که سوژهای داغ برای سرتیترشان پیدا کردهاند و یک روز توهّم میفروشند و روز دیگر ضدّ توهّم!