به نقل از سایت اخبار رسانه : به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «مهارتها و فنون اجرا» نوشته سوسن حسنیدخت است. با وجود کلاسهای متعددی که در زمینه اجرا و فن بیان وجود دارد، کتابهای اندکی در این زمینه نوشته شده اما این مجری باسابقه در این کتاب کوشیده است تجربههایش را از اجرا و گویندگی خبر در سازمان صدا و سیما به علاقهمندان این حوزه منتقل کند. کاری که معمولاً کارشناسان فرهنگی و کارآفرینی به تمامی صاحبان و مجریان مشاغل توصیه میکنند. با حسنیدخت درباره این کتاب و دغدغههایش در فضای مجازی صحبت کردهایم که میخوانید.
خانم حسنی دخت، مردم شما را به عنوان گوینده با سابقه خبر میشناسند. اما بهانه گفتوگو ما با شما کتاب «مهارتها و فنون اجرا» است. چه زمینههایی به نوشتن این کتاب منتهی شد؟
حدود ۱۴ سال است که در معاونت سیاسی سازمان صدا و سیما در حال فعالیت هستم. نخستین اجراهایم را در خودِ تلویزیون شروع کردم اما بعداً در رادیو هم فعالیتم را آغاز کردم و رادیو را هم خیلی دوست دارم. با آنکه کار گویندگی یک کار مشخص است اما شیوه اجرا در رادیو و تلویزیون ویژگی ها و هر کدام محاسن خودشان را دارد. اجرا در رادیو به مجری قدرت می دهد و به تواناییهای او میافزاید. من تجربههایی با اجرا در رادیو به دست آوردم که شاید هرگز در تلویزیون نمی توانستم داشته باشم. این تجربهها به مهارتهای یک مجری کمک میکند. مثلاً شما در تلویزیون آزادیهای زبانی را ندارید اما در رادیو این اتفاق میافتد. شاید به دلیل کم مخاطب بودن رادیو در کشور ما، آزادیهای زبانی بیشتر است.
از طرفی هم به دلیل اینکه شما فقط میتوانید از صدا استفاده کنید، فقط بر قدرت صدا تمرکز میکنید. لحن را درست میکنید و میدانید باید چگونه فراز و فرودهای مناسب داشته باشید تا بتوانید به خوبی پیام را منتقل کنید. داشتن این مهارتها به شما کمک میکند که هنگامی که در عرصه تلویزیون قرار میگیرید، بتوانید با تسلط بیشتری اجرا کنید. شاید قبل از تجربه رادیو فکر میکردم که فقط تصویر میتواند مهم باشد. اما با اجرا در رادیو متوجه شدم که نکات دیگری در لحن میتواند در کنار ارتباطات غیر کلامی به شما در انتقال پیام کمک کند. تجربههای رادیویی بسیار ظریف است و میتوانید از جز به جز آن بهره ببرید.
با تکیه بر همین تجربهها کتاب «مهارتها و فنون اجرا» را نوشتم. حدود دوسال و نیم برای تدوین و تالیف این کتاب زمان گذاشتم. مقالات متعدد و ترجمههای زیادی را برای آن مرور کردم و در کنار آن تجربههای خودم را نیز در این کتاب آوردم.
در ابتدای کتاب در بخشی با عنوان «سخنی با مجریان» از روز غریبی که وارد سازمان صدا و سیما شدم حرف زدم. از رنج تنهایی و ناآگاهی و فضای خشک و سنگینی که وجود داشت حرف زدم. برخی به من انتقاد کردم که چرا اینقدر «سخنی با مجریان» را سخت نوشتم. اما من حسم را بیان کردم. ممکن است خوشایند یا ناخوشایند خیلیها باشد.
به تجربهها و دورههای آموزشی که برای گویندگی دیدهاید هم اشاره شده است؟
۱۳ سال پیش که وارد صدا و سیما شدم، برای خودِ من برنامه آموزشی مشخصی نبود. در دوره پیش از ما و گویندگانی که بعدها وارد این عرصه شدند، دورههایی برگزار شد. اما برای برای من و چند نفری که با هم به صوردت هم زمان وارد شدیم، چینن برنامه ای وجود نداشت. تقریباً سه ماه بود که در تحریریه خبر مینشستم و حتی کسی نبود که به ما درباره تجهیزاتی که در اطرافمان وجود داشت، توضیح دهد. ما خودمان می پرسیدیم و بر اساس دریافتهای خودمان باید به نتیجهای میرسیدیم.
هیچ برنامهای وجود نداشت و این خلا سبب شد که به فکر تدوین منبعی باشم تا همکارانم بتوانند از تجربه من استفاده کنند و راه برای آنها هموارتر باشد. تحصیلات دوران کارشناسیام در زمینه مامایی است. وقتی وارد این کار شدم، ضرورت فضای کاری ایجاب میکردم که در این زمینه تحصیل کنم و فوق لیسانس را در رشته ژورنالیسم تلویزیونی اخذ کردم. این دوره خیلی به من کمک کرد و استادان تاثیرگذاری داشتم. دکتر بنیهاشمی و دکتر نصرالهی خیلی به من کمک کردهاند و تاثیر مثبتی در حرفه من داشتهاند.
معتقدم که اگر دسترسی به یک منبع مناسب داشتم شاید میتوانستم مسیر ۱۰ ساله را مثلاً پنج ساله طی کنم. بنابر این به نظرم چنین منبعی خیلی لازم است. انگیزه من برای نوشتن این کتاب در واقع همین خلاء بود.
پس این کتاب میتواند برای مجریان تازهکار و افراد علاقهمند به اجرا منبع مفیدی باشد
البته به نظر من به عنوان نویسنده، این کتاب میتواند مورد استفاده تمامی افراد و در هر سطحی قرار گیرد. این موضوع میتواند داوری شود اما معتقدم هر گویندهای میتواند دست کم از یک سرفصل این کتاب بهره ببرد. من در ابتدا به برخی تعاریف در زمینه گویندگی، فن بیان، مناظره، گفتوگو و مواردی از این دست پرداختم.
شما در بخشی از کتاب به ویژگیهایی که یک مجری باید دارا باشد پرداختهاید. یعنی معتقدید که برای اجرا فقط علاقه کافی نیست؟ اگر این طور است، این همه کلاسهای آموزش فن بیان برای چیست؟
همان طور که اشاره کردید، کلاسهای آموزشی زیادی در زمینه آموزش اجرا وجود دارد. در حالی که اساساً مشخص نیست که آموزش اجرا برای فردی که ویژگیهای او ارزیابی نشده است، چقدر میتواند مفید باشد. ابتدا باید این ویژگیها بررسی شود و اگر شخصی دارای آن ویژگیها بود، کار آموزش به او را آغاز کرد. در حال حاضر دورههای آموزشی فن بیان و اجرا توسط افرادی که دانش اجرا دارند، برگزار میشود اما متاسفانه بسیاری از این کلاسهای آموزشی به نوعی تجارت تبدیل شده است. من در کتاب «مهارتها و فنون اجرا» به ویژگیهای که میتواند فردی را گزینه مناسبی برای اجرا معرفی کند، پرداختم و پس از آن، به نحوه ارتباط موثر با مخاطبان پرداختم. در ادامه مهارتهایی که یک مجری برای این ارتباط موثر نیاز دارد بیان شده است از جمله نکاتی که قبل، حین و پس از اجرا باید رعایت شود، نکات اجرای زنده، نکات گفتوگو و مناظره، مدیریت بحران یک گفتوگو و مناظره که به صورت تجربی آموختم (این بخش کافی نیست و باید به آن نکاتی افزوده شود)، گفتوگوهای چند دقیقهای کوتاه (که با آنکه ساده به نظر میرسند اما خیلی مهم و تاثیرگذارند و مهارتهای ویژهای نیاز دارد.)
به طور کلی مخاطب در این کتاب طی ۸ سرفصل عنوانهای «گویندگی و فن بیان»، «ویژگیها و مهارت مجریان»، «توصیههای کاربردی در اجرا»، «ارتباط زنده رادیو تلویزیونی»، «گفتوگو و مناظره»، «اجرای برنامههای گفتوگو محور»، «تکنیکهای مدیریت بحران در اجرا» و «گفتوگوی چند دقیقهای» را مرور میکند.
سعی کردم نکات را با یک پرسش آغاز کنم و تجربههای خودم را به عنوان نمونه در این کتاب بیان کنم. مثلاً وقتی سوال با سوال پاسخ داده میشود و راهکار مقابله مجری با آن را بیان کردهام. هر فردی که در حوزه رسانه میتواند از نکات این کتاب بهرهمند شود.
منابع اندکی در زمینه شیوه گویندگی و آموزش مهارتهای اجرا وجود دارد. شما از چه منابعی استفاده کردید؟
افزون بر تجربههای خودم، از مقالههای شبکههای خارجی و داخلی، آثار حوزه ارتباطات و برخی پایاننامههایی که در زمینه اجرا نوشته شده است برای نوشتن این کتاب بهره گرفتم. همانطور که گفتم، نوشتن این اثر ۲ سال زمان برد. روند تدریجی در نوشتن این کتاب سبب شد با دقت بیشتری به مباحث اجرا بپردازم. هرچند گاهی نیازمند بهروز شدن هم بود. مهمترین کار نوعِ ادبیات این کتاب بود و من برایم مهم بود که کسی که این کتاب را میخواند، من را در کنار خودش احساس کند. این کار مستلزم بارها مطالعه نوشتار کتاب و پس و پیش کردن فصلهای کتاب بود.
استقبال از کتاب «مهارتها و فنون اجرا» را چطور ارزیابی میکنید؟
با آنکه کتابم با شمارگان ۵۰۰ نسخه منتشر شد، مورد استقبال زیادی از سوی مردم و دانشگاهیان قرار گرفت. برخی کتابخانهها هم از این کتاب خرید کردند. با وجود استقبال خوب مردم، معاونت سیاسی صدا و سیما استقبال خوبی نکرد. این در حالی بود که حمید شاهآبادی، معاونت صدا از این کتاب خیلی استقبال کرد و وقتی من این کتاب را به او نشان دادم و پیشنهاد دادم که در کتابخانه صدا و سیما از این کتاب استفاده و کتاب صوتی آن نیز تولید شود، آن را لازم دانست و حتی خودش آن کتاب را خواند. من از او تشکر میکنم. اما متاسفانه در معاونت صدا و سیما کسی از آن استقبال نکرد و فقط معاونت پژوهش چند نسخه از آن خریداری کرد و در کتابخانه گذاشت. در حالی که دلم میخواست این کتاب را معاونت سیاسی سازمان صدا و سیما چاپ کند و زیرا کاملاً برای خبرنگاران و گویندگان آنها کاربردی بود.
علیرغم تلاشهایی که کردم، این اتفاق نیفتاد. اعتقاد دارم که هر فردی با هر میزان از تجربه، نیازمند تجربههای تازه است. هر دانش میتواند انسان را یک گام به جلو ببرد. وقتی کتابی از سوی فردی که خودش جزو پرسنل یک مجموعه که قطعاً با چارچوبهای آن مجموعه آشناست منتشر میشود، در هر جای دنیا با استقبال آن سازمان یا مجموعه مواجه میشود اما متاسفم که معاونت سیاسی از این کتاب استقبال نکرد. دلیل یا توجیه آن را نمیدانم. اما مردم حتی از نسخههای صوتی اثر را هم خریداری کردند و از مردم سپاسگزارم.
امیدوارم همکاران عزیز من هم انتشار این کتاب را حرکت مثبتی بدانند و خودشان هم مبادرت به ثبت تجربههایشان کنند. اگر تجربهها به رشته تحریر در بیاید، تغییر و تحولات فنون گویندگی بهتر به چشم میآید. مثل ثبت تاریخچه یک فن است. هم افرادی که تازه وارد این جریان میشوند میتوانند از این تجربهها استفاده کنند و هم اثری خواهد بود که در عرصه گویندگی قابل استناد است. بنابر این امیدوارم که همکاران من هم تجربیات خودشان را مکتوب کنند و در اختیار دیگران قرار دهند.
همه چیز نفع مادی نیست. گاهی انسان باید برای احساس نیاز قلبی خود کاری را انجام دهد و این احساس سبب شد که من این اثر را بنویسم.
البته جلسات نقد یا رونمایی هم میتوانست به معرفی کتاب شما کمک کند. چرا این اتفاق نیفتاد؟
کتابها خیلی زود فروش رفت. موضوع نقد جالب است به آن فکر کردهام و میخواهم اصلاحات کتاب را انجام دهم و بعد آن را به نقد بسپارم. کمی برای بازنگری به زمان نیاز دارم.
پس به زودی چاپ دوم این کتاب هم منتشر میشود؟
چاپ مجدد این کتاب با تغییراتی در ویراستاری و تکنیکهای اجرا همراه خواهد بود. حتماً جذابیتهای تصویری نیز به آن خواهم افزود. من این کتاب را در چاپ اول به بهای ۱۵ هزار تومان از سوی انتشارت خورشیدآفرین عرضه کردم اما چاپ دوم با توجه به افزایش بهای چاپ حتماً با افزایش قیمت روبه رو خواهد بود.
بعد از چاپ این کتاب، با پیشنهاد بخش اینترنتی صدا و سیما فایل صوتی این اثر را نیز تهیه و ارایه کردیم. البته لوح فشرده این اثر (در قالب فایل حدود یک ساعت و نیم) نیز تهیه شده است و علاقهمندان میتوانند با هزینه کمتر آن را تهیه کنند.
چرا طرح روی جلد کتاب جذابیت ندارد؟
بله درست است. جالب است که بدانید ما این کتاب را به صورت خانوادگی تهیه کردیم. ویراستاری را خواهرم، رویا حسنیدخت و طراحی جلد را مرتضی رمضانی، همسر خواهرم انجام داده است. سعی کردیم با کمترین هزینه این کتاب را تهیه کنیم.
با توجه به سابقه کاری ۱۴ ساله در زمینه اجرا، کدام بخش خبری که در آن فعالیت داشتید را میپسندید؟
اولین اجرایی که داشتم بخش خبر ساعت ۱۹ بود و قرار بود با ورود من خبر اقتصادی راه بیفتد.این بخش بنا به دلایل متعدد و علی رغم اینکه بخش مهمی بود، خیلی دوام نیاورد. از خبر ۱۹ به خبر ۱۴ رفتم. آن زمان سه تا مجری بودیم. خبر داخلی، خارجی و خانواده میگفتیم. بعد از آن خبر «۱۰و ۳۰» و در «خبر ۲۴» شبکه ۵ فعال بودم. با آمدن آقای جبلی، به «خبر ۲۱» آمدم. شکل و شمایل کار تغییر کرده بود و ساختار تازهای برای آن تعریف شد که از شکل خسته کننده همیشگی فاصله گرفت. خاطرات خیلی خوبی دارم از آن دوران دارم. ما ورزشکاران و هنرمندان متعدد را دعوت میگردیم. هرچند انتقادات زیادی هم نسبت به آن وجود داشت اما معتقد بودم که کار خوبی بود. در حال حاضر میبینید که دیگر آن حالت خشک و رسمی در بخشهای خبری وجود ندارد و مجری خبری را میبینید که خیلی با مخاطبان صمیمیتر هستند. در حالی که به ما انتقاد میشد که مثلاً چرا با یک هنرمند در بخش خبری گفتوگو کردهاید؟
متاسفانه پژوهشهایی که در سازمان انجام میشود، هرچند بسیار دقیق و علمی هستند اما خیلی کمککننده نیستند. اگر میخواهیم بهروز باشیم و همقدم با سایر بخشهای خبری دنیا حرکت کنید، این انتقادات قابل قبول نیست. با تغییر مدیریت، دوباره شکل خبری «خبر ۲۱» تغییر کرد.
یکی از طلاییترین دوران خبریام، کار با «گفت وگوی ویژه خبر» بود که خاطرات خوبی را برایم به جا گذاشت. تجربه خیلی خوبی بود. چون گفتوگوی چالشی را میپسندیدند. اما بعد که رویکردها تغییر کرد. به بخش خبر ساعت ۲۱ منتقل شدم.
شما از مجریان تلویزیونی فعال در فضای مجازی (اینستاگرام) هستید. کمی در این باره بفرمایید.
نخستین روزهایی که صفحهام را در فضای مجازی باز کردم، با واکنشهای منفی زیادی از سوی مردم مواجه شدم. روزی نبود که در دایرکت و کامنتهای مردم سرزنش نشوم. خیلی سخت بود که مردم را قانع کنیم که ما هم جزئی از آنها هستیم. دلم میخواست مخاطبانم به این باور برسند که گویندگان خبر علیرغم تصویری که در آن قاب جادویی دیده میشوند، مثل خوشان زندگی میکنند و مشکلات آن را درک میکنند.
از طرفی هم به صفحههایی که صرفاً تصاویر خشک و رسمی مجریان و گویندگان خبر در آن منتشر میشوند، علاقهای نداشتم. وظیفه و مسئولیت یک مجری خبرِ رسانه ملی در فضای مجازی فراتر از مردم عادی است. شما باید پیامهایی را به مردم منتقل کنید که آنها را به فکر وا دارد و به آنها انگیزه دهد و حتی گاهی لازم است که برای مردم سوال هایی را ایجاد کرد تا آنها به مسائل فکر کنند. بیشتر سعی میکنم به پیامرسانیهای مختلف و دغدعههای اجتماعی که دارم بپردازم. گاهی هم در این باره از سوی سازمان مواخذه هم شدم اما سعی کردم با دلایلم آنها را قانع کنم.
مدتی که از راهاندازی صفحه شخصیام در اینستاگرام گذشت، احساس کردم مردم به من نزدیکتر شدهاند و در خیلی از موارد با اعتماد مردم مواجه شدم. آنها با من همدلی میکنند و برایم پیام میگذارند و تقریباً میتوان گفت خبری از پیامهای منفی قبلی نیست. این برای من اتفاق مهمی است و رسیدن مردم به نگاه مثبت یک هدف متعالی است که میتواند به سود سازمان صدا و سیما، مردم و من به عنوان مجری باشد. این صمیمیت به مردم آرامش میدهد و میتواند ارتباط میان صدا و سیما و مردم را تقویت کند.
با کامنتهای منفی چه میکنید؟
کامنتهای منفی زوایای مختلفی دارد. گهگاهی با الفاظ زشت مواجه میشوم. گاهی به صورت سازماندهی شده، پیامهایی به دایرکت من سرازیر میشود و میبینم که هیچیک از آنها صفحه من را دنبال نمیکنند. بلافاصله فرستنده این دست از پیامها را بلاک میکنم. خوشحالم که افراد فرهیخته صفحه من را دنبال میکنند. امیدوار هستم که دنبال کنندگان صفحه من، آن را به عنوان یک فضای گفتمانی در نظر بگیرند و بتوانیم در این فضا از هم بیاموزیم.
رویکرد صدا و سیما نسبت به حضور کارکنانش در شبکه های مجازی چیست؟
این رویکرد در صدا و سیما وجود ندارد که شما چرا در فضای مجازی فعال هستید؟ اما نگاه فعالانه نسبت به فضای مجازی هم وجود ندارد و خلا آن حس میشود. هرچند که در اپلیکیشنهای ایرانی حضور دارند اما پیشنهاد من به روابط عمومی صدا و سیما این بوده است که ترکیبی از کارکنان فعال در فضای مجازی ایجاد کنیم تا بتوانیم به صورت هماهنگ کار کنیم. این پیشنهاد مورد استقبال قرار گرفت. معتقدم که هرچند صدا و سیما در این زمینه عقب است اما در نظر دارد که فعالانه پیش بروند.
از صفحه اینستاگرام شما پیداست که نگاه ویژهای هم به سفر دارید.
سفر و مسافرت رفتن مانند دانشگاه رفتن است. معتقدم که انسان با سفر رفتن به دانشی دست مییابد که ممکن است آن را در هیچ کتاب و دانشگاهی نیابد. با این نگاه خیلی دوست دارم به سفر بروم اما متاسفانه خیلی فرصت سفر رفتن دست نمیدهد. امیدوار هستم که وقتی بازنشسته شدم، بتوانم سفرهای زیادی راتجربه کنم. ترجیح میهم با خانواده و خواهرانم سفر کنم. من دو خواهر دارم که یکی از آنها در شبکه خبر مشغول و دیگری دبیر است. سفرهایی که با خواهرانم داشتم همیشه برایم خاطرهانگیز بود. معمولاً تصاویری از سفرهایم را در صفحه اینستاگرام منتشر میکنم. اغلب دوربین به دستم و در حال عکاسی از لحظههای سفر هستم.
برای مخاطبان این تصاویر جذاب است. از طرفی معتقدم که باید حس کنجکاوی مردم ارضا شود و از طرفی هم در هنگام حضور در صفحههای مجازی مثل اینستاگرام به رسالت خودم به عنوان یک گوینده رسانه ملی فکر می کنم. مردم باید با ما احساس صمیمیت کنند.
فکر میکنید مخاطبان تا چه میزان اجازه دارند از حریم خصوصی شما آگاه شوند؟
معتقدم به تناسب جامعه و محدودیتهایی که هر جامعهای میتواند داشته باشد، باید در فضای مجازی حضور یافت. در کشور ما فرهنگ عمومی این است که نباید وارد فضای شخصی افراد شد اما علیرغم این موضوع، مساله کنکاش بیش از حد درباره زندگی خصوصی چهرهها نیز وجود دارد. اینکه یک چهره با چه کسی ازدواج کرده، چندبار ازدواج کرده، چند فرزند دارد یا همسر او کیست؟ مسائلی است که نباید تا وقتی که یک چهره شناخته شده تمایل ندارد، از سوی مخاطب مورد کنکاش قرار گیرد.
همه باید کمک کنیم که این نگاه تغییر کند. ما نباید کاری بکنیم که برای مردم مسائل پیشپا افتاده مثل اینکه شغل همسر یک گوینده چیست اهمیت نداشته باشد. یکی از وظایف رسانه این است که ذائقه مردم را تغییر دهد. ما باید بکوشیم که جامعه رو به اصلاح خودش قدم بردارد. برنامههایی که تمرکز بر مسائل پیش پا افتاده دارند، به ضرر جامعه عمل میکنند. به نظر من باید خودمان سعی کنیم که با ارایه نکردن جنبههای بسیار شخصی و خصوصی، به ناهنجاریهای جامعه دامن نزنیم. مردم با مروز صفحه اجتماعی یک چهره میتوانند با مسائل و دغدغههای مهمتر و ارزشمندتری روبه رو شوند.
من سعی میکنم در صفحه اجتماعی خودم به مسائل عمومی اما با اهمیت بپردازم تا همه بتوانند از آن استفاده کنند. زمانی استعدادهای اجرا فقط در قالب آنتن تلویزیون میتوانست معنا داشته باشد اما در حال حاضر با گسترش فضای مجازی این امکان به وجود آمد که افراد بتوانند استعدادهای خود را بروز دهند و حتی جذب آنتن تلویزیون شوند. بنابراین شبکههای مجازی بسیار میتوانند کاربردی باشند و نباید از آنها برای مسائل سطحی و پیش پا افتاده بهره برد.
خانواده شما چقدر با کار شما در حوزه رسانه همراه است؟
یک دختر دانشجو در زمینه تئاتر دارم. یک پسر هم دارم که الان سوم دبیرستان است اما نتوانستهام آنها به کار رسانه علاقهمند کنم. علاقهای به رسانهای شدن و حتی انتشار تصاویرشان در فضای مجازی ندارند و من هم به نظر آنها احترام میگذارم. افرادی که در حوزه رسانه فعالیت دارند، معمولاً بسیار پرمشغله هستند و نمیتوانند برنامه زمانی مشخصی برای خود داشته باشند. با این حال خوشبختانه همسرم بسیار از من حمایت میکند.
و سخن پایانی...
از همکارانم باز هم خواهش میکنم که تجربیات خودشان را بنویسند. آنچه ثبت میشود، قطعاً برای افرادی که تازه در این عرصه گام نهادهاند، مفید خواهد بود.