به نقل از سایت اخبار رسانه : خبرگزاری مهر، سرویس فرهنگ- محمد فیروزی:
در دنیای امروز مخاطب محوری رسانه نقش ویژه ای پیدا کرده است، شاید در روزگاری حدود یک تا دو قرن پیش به واسطه معدود بودن تعداد رسانه ها و ناآشنایی مردم در کشورهای مختلف با اشکال مختلف رسانه هرپیامی که یکسویه توسط روزنامه نگاران در رسانه های مختلف منتشر می شد بدون ممانعت از جانب مخاطبان پذیرفتنی بود به طور حتم این قاعده در در دنیای امروز تغییر کرده است. با همین اصل مخاطب به اساسی ترین و حیاتی ترین عنصر در تولید پیام تا دریافت آن تبدیل شده است.
این اهمیت عنصر مخاطب برای رسانه های داخلی در کشور خودمان را می توانیم به مراتب مهم تر هم بدانیم. زیرا ایران در معرض جنگ نرم هم قرار دارد و هر روز شبکه های ماهواره ای، صفحات اجتماعی که از خارج از کشور هدایت می شوند و کانال های مختلف در شبکه های اجتماعی تلاش می کنند افکار بیش از ۸۰ میلیون ایرانی را تحت تأثیر قرار دهند و با زبان اقناعی آنها را به سمت درگیر شدن با نظام حکومتی شان سوق دهند. اگر کمی هم با انصاف کارشان را ارزیابی کنیم قابل انکار نیست که کارشان را به خوبی انجام می دهند. تنها یک شبکه بی بی سی فارسی کافیست تا مجری- کارشناسانش با لباس های شیک جلوی دوربین بنشینند و از سیاست داخلی و خارجی ایران تحلیل هایی ارائه دهند که بخش زیادی از مخاطبانش را نسبت به شرایط ایران بدبین سازند.
مأموریت رسانه های انقلابی برای مخاطب غیرانقلابی
در قبال این رویه رسانه های فارسی زبان خارجی، اگر در داخل رسانه ها برنامه ای نداشته باشند شکست شان حتمی است. مدیر عامل خبرگزاری فارس در مراسم تودیع و معارفه مدیران خبرگزاری مهر به نکته درستی اشاره کرد مبنی بر اینکه رسانه های انقلابی فقط مأموریت ندارند تا مخاطب انقلابی را جذب کنند یا برای آنها محتوا تولید کنند. بلکه باید توده های متکثر مردم را با مخاطب شناسی جذب کرد و رویه ای اقناعی را در پیش گرفت و به صراحت اشاره کرد که باید چنین رسانه هایی حتی مخاطب ضدانقلابی را هم به خود جذب کنند.
اجبار به حیاتی یا غفلت از جایگاه مخاطب؟
این ضرورتی که پیام تیرانداز به آن اشاره کرد در حالی صورت می گیرد که در فضای رسانه های داخلی به ویژه با رویکرد انقلابی امروز عکس اینگونه عملکرد احساس می شود. همین هفته گذشته بود که در خبر ساعت ۱۴ شبکه اول سیما، محمدرضا حیاتی گوینده با سابقه تلویزیون خبری را با عنوان «نشستن انگلیس بر اره برگزیت» در رسانه ملی با مخاطبانی که به طور بالقوه از اقشار مختلف همچون کودکان هستند، خواند. بلافاصله بعد از آن واکنش های مختلفی در فضاهای رسانه ای و میان صاحبنظران این حوزه شکل گرفت و چند ساعت بعد این گوینده خبر صحبت از مجبور شدنش برای قرائت این خبر کرد و این نوع نگارش و تنظیم خبر را متوجه سردبیران این بخش خبری کرد.
هرچند برخی همکاران حیاتی به اینکه اجباری نداشته است هنوز هم انتقاد دارند اما آنچه در این رسانه اتفاق افتاده است فقط مربوط به یک بخش خبری نیست و با نگاهی کلی تر می توان نمونه های آن را در دیگر برنامه های خبری و غیر خبری و حتی در رویکرد کلی یکی از شبکه های سیما هم ملاحظه کرد. به این معنی که در برخی از برنامه های این شبکه طراحی به گونه ای است که از دشمنان انقلاب خیلی سخیف یاد می شود و اگر مخاطبی بدون پیش زمینه و دغدغه انقلابی بودن پای آنها نشسته باشد، نمی داند چرا باید فلان گروه یا شخص و جریان (اعم از داخلی و خارجی) را مستحق این همه توهین تلقی کند.
مخاطب منفعل نیست!
توضیح این موضوع را می توان در یک عبارت خلاصه کرد، اینکه در بسیاری از برنامه های این چنینی مخاطب به حدی منفعل در نظر گرفته می شود که باید هرآنچه مدنظر تولیدکنندگان آنهاست را با سخیف ترین ادبیات بپذیرد و خود موجودی فاقد درک است که امکان ندارد با پیام ارسال شده از سوی تولیدکنندگان برنامه مخالفتی داشته باشد. به عنوان مثال اگر در برنامه ای قرار است از سیاست های دوران پهلوی مورد بررسی و نقد قرار بگیرد، برایند بحث به سمت توهین به خاندان پهلوی و اطرافیانش کشیده می شود.
در حالی که مخاطب جوانی که اصطلاحا نسل چهارم بعد از انقلاب است دوران پهلوی را درک نکرده و ممکن است تحت تأثیر رسانه ها و شبکه های اجتماعی اطرافش باشد و یا تحت تأثیر گروه های همسنی باشد که آنها مستقیم از رسانه های فارسی زبان خارجی اثر پذیرفته اند به راحتی فحاشی به خاندان سلطنتی را دلیلی بر ظالمانه بودن آن رژیم نپندارد.
فقط اخبار ۱۴ سیما هم نیست....
اگر کمی ذره بین نقد موجود در این متن را به اطراف بچرخانیم ملاحظه خواهیم کرد منفعل در نظرگرفتن مخاطبان، منحصر به برخی برنامه های خبری و غیر خبری تلویزیون به طور عام و به طور خاص یک شبکه سیما هم نیست. همین نگاه را می توان رویه مذکور را به چند رسانه برخط هم تعمیم داد و یا در میان دبیران و روزنامه نگاران این رسانه ها هم دید که هرازگاهی به جای به کار بردن زبان اقناعی زبان به طعنه، توهین و تحقیر دشمن می زنند بدون اینکه آمادگی پذیرش مخاطب را بسنجند و احیانا بدون درنظر گرفتن اینکه چنین ادبیاتی در خوش بینانه ترین حالت فقط قشر خاصی از مخاطبان را با خود همراه می کند و آنقدری که دارای دافعه مخاطب است قدرت جذب مخاطب را ندارد.
البته از حق نباید گذشت تمام رسانه های داخلی که اندکی دغدغه مند کشور هستند، در میان تولیدات شان آثار خوب و تأثیرگذار هم دیده می شود. به عنوان مثال یکی از شبکه های سیما طی ماه های اخیر در برنامه های مختلف خود توفیق داشته است. یا در خبرگزاری های انقلابی همواره مطالب خوبی دیده می شود که قدرت جریان سازی دارند و همچنین در روزنامه های انقلابی؛ اما گاهی در لا به لای همین برنامه ها و مطالب خوب، محتوایی به چشم میخورد که در آن از توجه به مخاطب غفلت شده است.
یک توصیه به اهالی رسانه
امروز کارشناسان رسانه توصیه می کنند که همه ارزش پیام ارسالی وسایل ارتباط جمعی معطوف به مخاطب (طرف گیرنده پیام ارتباطی) است. با همین اصل مخاطب اساسی ترین عنصر رسانه است که تمام تولید به خاطر او صورت می گیرد و برایش محتوا تولید شود. همین که امروز قدرت انتخاب مخاطبان بالا رفته است و موضوع اقتصاد توجه اهمیت ویژه ای پیدا کرده نشان می دهد که تولید برای مخاطب و حفظ مخاطب از تولید صرف با اهمیت تر است. مخاطب وقت کمی دارد و در جهان انبوه از رسانه می خواهد وقتش را به رسانه ای بدهد که پیامش دلنشین تر و قابل پذیرش تر باشد.
با درنظر گرفتن همین موضوع طراحی(designing) در رسانه که به سازماندهی محتوای پیام می پردازد از خود پیام مهمتر است. به عبارتی امکان دارد پیام بسیار مهمی در رسانه طراحی شود که نامناسب منتقل می شود و همین باعث پذیرفته نشدن از سوی مخاطبان شود که این قاعده عکس هم دارد. به همین دلیل گاهی در رسانه های فارسی زبان خارجی که با الگوگیری از رسانه های جهان غرب برنامه سازی یا تولید محتوا می کنند ملاحظه می شود که گاهی مسائل کوچک برای افکار عمومی داغ می شود و به یک مسأله مبدل می شود.