به نقل از سایت اخبار رسانه : به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «رسانه و نظام ملی درستکاری» تالیف محمد باقری کمار علیا و شعبان نجفپور توسط انتشارات دهکده هوسم چاپ و منتشر شده است.
کتاب «رسانه و نظام ملی درستکاری» در ۳ فصل با عناوین رسانه و سیاستگذاری عمومی، سیاستگذاری عمومی و سیاستگذاری مبارزه با فساد و رسانه در نظام ملی درستکاری تهیه و تنظیم شده است.
هنگامی که از رسانه سخن به میان میآید، عمدتا ناظر به وسایل ارتباط جمعی یا تکنولوژی ارتباطی است که انتقال پیامها از فرستنده یا فرستندگان را به مخاطب یا مخاطبان ناهمگون ممکن میسازند، این وسایل شامل روزنامه، کتاب، رادیو، تلویزیون، ماهواره، تکنولوژی نوین ارتباطات، اطلاعات، اینترنت و ... است. این کتاب هم قرار است به این موضوعات بپردازد. در این کتاب به چند دلیل به بررسی وضعیت رسانهها (صداوسیما و روزنامهها) در جمهوری اسلامی ایران براساس مدل نظام ملی درستکاری پرداخته میشود. نخست به دلیل اینکه مقامات و مسئولان دستگاههای مبارزه با فساد بر این اعتقادند که تعامل آنها با رسانهها اندک است و خواهان رابطه تعاملی بیشتر با رسانهها و خواهان همکاری و مشارکت بیشتر در زمینه مبارزه با فساد هستند. دوم اینکه به نظر مدیران مسئول این دستگاهها و براساس مقایسه با مدل نظام ملی درستکاری سایر کشورها، رسانه به عنوان یکی از بازیگران اصلی این حوزه هنوز نتوانسته است وظایف خود در زمینه اطلاعرسانی، بسیج عمومی، شکل دادن به افکار عمومی و هدایت، مدیریت و رهبری افکار عمومی و نقش دوگانه خود را در جامعه ایران در زمینه مبارزه با فساد را ایفا کند.
موضوعی که با بحث رسانه و قدرت ارتباط تنگاتنگی دارد، موضوع رسانهها و حکمرانی است. اینکه چه کسی (قدرت دولت یا بخش خصوصی و یا عمومی) بر رسانه حمکرانی میکند یا اینکه آیا رسانه از جایگاه حکمرانی بر دولت و دیگر بخشها برخوردار است؟
مولف در فصل اول کتاب مینویسد: «دنیس مککوییل، نظریهپرداز ارتباطات جمعی معتقد است نهاد رسانه به کار تولید، بازتولید و توزیع معرفت به معنای وسیع آن، یعنی نمادها یا مرجعهایی معنیدار و قابل تجربه در جهان اجتماعی اشتغال دارند. این معرفتها ما را توانا میسازد تا به تجربه خود معنا ببخشیم، به دریافتهای ما از این تجربه نظم و نسق میدهد و ما را یاری میکند تا بتوانیم معرفتهای گذشته را محفوظ نگه داریم و به درک امروزین خود استمرار بخشیم. او بر آن است که مفهوم مدیا یا رسانههای میانجی میان واقعیت عینی اجتماعی و تجربه فردی را ایفا میکنند.»
قدرت و رسانه
در جایی دیگر از کتاب آمده است: «یکی از مباحث مهم در مطالعات مربوط به کارکردهای رسانهها، بحث قدرت و رسانه است. میدانیم که رسانهها در جوامعی فعالیت میکنند که در آنها قدرت به اشکال مختلف میان نیروهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، افراد، گروهها و طبقات توزیع شده است. یکی از دلایلی که نقش و جایگاه رسانهها را در جوامع کنونی بیش از پیش برجسته ساخته، تاثیری است که بر افکار عمومی دارند. پس از تضعیف قدرتهای خودکامه و ظهور نظامهای دموکرات در جهان، افکار عمومی و ضرورت توجه به آن به یکی از متغیرهای اصلی در حوزه ارتباطات سیاسی تبدیل شده است. در واقع در بررسی وسایل ارتباط جمعی معاصر چون مطبوعات، خبرگزاریها، رادیو و تلویزیون، رسانههای ماهوارهای و اینترنتی میتوان آنها را به عنوان مهمترین وسیله ارتباط سیاسی از قرن ۱۹ تاکنون یه شمار آورد.»
رسانهها و حکمرانی خوب
نویسنده مینویسد: «موضوعی که با بحث رسانه و قدرت ارتباط تنگاتنگی دارد، موضوع رسانهها و حکمرانی است. اینکه چه کسی (قدرت دولت یا بخش خصوصی و یا عمومی) بر رسانه حمکرانی میکند یا اینکه آیا رسانه از جایگاه حکمرانی بر دولت و دیگر بخشها برخوردار است؟ در واقع حمکرانی خوب فرایند تدوین و اجرای سیاستهای عمومی در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با مشارکت سازمانهای جامعه مدنی و رعایت اصول شفافیت، پاسخگویی و اثربخشی است به گونهای که ضمن برآوردن نیازهای اساسی جامعه به تحقق عدالت و امنیت و توسعه پایدار منابع انسانی و محیط زیست منجر شود. حمکرانی خوب دارای ویژگیهایی مانند مشارکت محوری، اجماعگرایی، مسئولیتپذیری، شفافیت و پاسخگوییریال اثربخشی و کارایی، منصفانه بودن و فراگیری و پیروی از حاکمیت قانون است. کسب چنین ویژگیهایی مستلزم رعایت اصولی است که با درنظر گرفتن آنها حکمرانی خوب معنا پیدا میکند.»
رسانههای جمعی یک رابط اساسی بین دولت و جامعه
در فصل رسانه و سیاستگذاری عمومی آمده است: «هنگام پرداختن به نقش رسانهها در حکمرانی خوب باید به جایگاه و کارکرد رسانهها به عنوان یک رکن و بازیگر مدنی فعال، رابطه افقی رسانهها با حکومت و میزان آزادی و اختیارات رسانهها (فضای نقد و تحلیل و افشاگری) توجه کرد. در واقع نقش اثربخشی رسانهها بر فرایند حکمرانی به نوعی مالکیت رسانه (خدامت عمومی، خصوصی و دولتی) میزان تکثرگرایی و چند صدایی رسانهای، جایگاه رسانهها در قوانین و حقوق و حدود آنها، میزان دسترسی به اطلاعات دولتی، ساز و کار نظارت رسانهها بر حکومت و شرکتها و سازمانها و نظایر آن بستگی دارد.
به عقیده بیشتر نظریهپردازان حوزه رسانه، کارآمدترین سیستم برای تضمین آزادی رسانه سیستمی است که در آن رسانه خود توانمند میشود تا راسا به قضاوت دقیق بپردازد.
دامنه دیدگاهها در خصوص نقش رسانههای جمعی در فرایند سیاستگذاری عمومی از کاملا بنیادی تا حاشیهای و جزیی گسترده است. رسانههای جمعی در حکم یک رابط اساسی بین دولت و جامعه هستند. این موقعیت آنها را قادر میسازد که اولویتهای دولت و جامعه را نسبت به مشکلات عمومی و راهحلهای آنها را تحت تاثیر قرار دهد. نقش رسانهها در فرایند سیاستگذاری در این واقعیت نهفته است که در گزارش مشکلات نقشهای گزارشگر منفعل را با تحلیلگر فعال ترکیب میکنند و به ارائه میپردازند. برنامههای خبری صرفا یک مشکل را گزارش نمیکنند، بلکه اغلب با تعریف مشکل، مشخص ساختن ماهیت و دامنه آن و حتی گاهی ارائه راهحلها مشکل را به شکل عمیق بررسی میکنند بنابراین نقش رسانهها در دستورگذاری از اهمیت خاصی برخوردار است.»
در بخشی از کتاب مولف مینویسد: «به عقیده بیشتر نظریهپردازان حوزه رسانه، کارآمدترین سیستم برای تضمین آزادی رسانه سیستمی است که در آن رسانه خود توانمند میشود تا راسا به قضاوت دقیق بپردازد. با قضاوت مسئولانه ویراستاران و روزنامهنگاران و در کنار آن حمایت مستمر دستگاه قضا، سنت و فرهنگ آزادی رسانه توسعه مییابد این سنت باید رسانهها را در بررسی دقیق کار کسانی که از اعتماد عمومی برخوردار هستند سختگیر نماید. همانگونه که در بسیاری از دموکراسیها آشکار است فرهنگ رسانه باید مشتمل بر این مفهوم باشد که رسانه وظیفه دارد تا آرامش آنها که راحت هستن (صاحب منصبان) را به منظور راحت کردن آنها که ناآرامند(مردم) بر هم زند. تردیدی وجود ندارد که چنین فرهنگی میتواند به بیمسئولیتی رسانه منجر شود این هزینهای است گریزناپذیر که باید پرداخته شود.
اگرچه ممکن است مطبوعات سعی کنند نظرات حزبی، گروهی یا فردی خاص را اشاعه کنند اما جریان اطلاعات در یک جامعه آزاد و مردم سالار دارای آزادی بیان، آنقدر ثبات خواهد داشت که مدام مورد سوءاستفاده قرار نگیرد و رسواییهای اقتصادی و سیاسی برخی مقامات دولتی فاش شود. زمانیکه همه رسانهها، دولتی و یا وابسته به دولت هستند، انتشار گزارشها و خبرهایی که نظام حکومتی را با رسواییهایی بزرگ سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی روبرو میکند در حد محال است. باید گفت آزادی مطبوعات و مردمسالاری این تضمین را میدهد که در صورت وقوع، فساد پنهان نمیماند و لذا این افشاگریها میتواند از رشد و گسترش فساد جلوگیری کند. افزایش آگاهی عمومی از طریق توجه رسانهها به مسئله فساد ضرورتا به معنای افزایش سطح فساد نیست بلکه افزایش آگاهی مردم به همراه افزایش اعتماد عمومی به دولت ـ در مبارزه با فساد ـ میتواند به کاهش فساد کمک کند.»