همه ایرانی‌ها به جز کارمندان ایرانی بی‌بی‌سی و ایران‌اینترنشنال؟

به نقل از سایت اخبار رسانه :   

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ

«پیشنهاد بی‌شرمانه»، یک درام آمریکایی به کارگردانی آدریان لین است که در سال ۱۹۹۳ ساخته شده‌است. این فیلم مورد استقبال منتقدین قرار نمی‌گیرد و همان سال تمشک طلایی بدترین فیلم سال را می‌گیرد. «پیشنهاد بی‌شرمانه» داستان زندگی یک زوج است که عاشقانه همدیگر را دوست دارند. طی اتفاقاتی، یک میلیاردر مشهور آمریکایی وارد زندگی آنها می‌شود و طی اتفاقاتی دیگر سرانجام به این زوج پیشنهاد می‌دهد که در ازای دریافت یک میلیون دلار، زن برای یک شب در اختیار او باشد. زوج قصه واکنش تندی به این درخواست نشان می‌دهند و آن را به شدت رد می‌کنند، اما بعد از چند روز سخت و پرکشمکش ذهنی، وسوسه یک میلیون دلار، مرد را راضی به دراختیار گذاشتن همسرش می‌کند. داستان البته به شیوه پیش‌پاافتاده‌ای ادامه پیدا می‌کند، اما ماجرای فیلم برای ما همین جا تمام می‌شود و ماجرای جدید ما هم درست از همین جا شروع می‌شود. ماجرای راضی شدن به یک «معامله» در روزگار سخت و ترسناک امروز ما.

*

شاید در تاریخ معاصر دهه ما هیچ لحظه‌ای واضح‌تر از لحظه شهادت سردار سلیمانی مرزهای حق و باطل را تعیین نکرده بود. چهار روز پیش قهرمان ملی ایرانی‌ها به طرز شوک‌آوری به شهادت رسید. شوک جمعه صبح رسانه‌های خارجی مردم ایران را متحیر کرد و یکی دو روز بعد رستاخیر حیرت‌انگیز آنها برای واکنش به این اتفاق از اهواز شروع شد و به مشهد رسید و تهران را درنوردید و سرانجام در کرمان با خاکسپاری شهید حماسه دهه ۹۰ ایرانی‌ها را تکمیل کرد.

شهادت قهرمان ملی ایرانی‌ها و واکنش پیش‌بینی‌ناپذیر ایرانی‌ها با هر عقیده و ایدئولوژی و شکل و شمایلی به این واقعه دردناک اما بار دیگر تناقض تمام این سالهای برخی از اهل رسانه را به نمایش عینی و واضحی درآورد.

خبرنگاران ایرانی رسانه‌های ضدایرانی مثل بی‌بی‌سی فارسی و نمونه جدیدش ایران اینترنشنال حالا باید چه کار می‌کردند؟ یک قهرمان ملی از دست رفته بود که به طرز واضحی امنیت ایران در دو دهه اخیر مدیونش بود و همه ایرانی‌ها به شکل دردناکی تحت تاثیر قرار گرفته بودند و شبکه‌های تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی و ایران اینترنشنال طبیعتاً بنابر ساختار رسانه‌ای‌شان باید خیلی سریع شروع به موضع‌گیری و پوشش رسانه‌ای علیه این ماجرا می‌کردند. و خبرنگار بیچاره ایرانی ماجرا باید چه می‌کرد؟ اگر می‌خواست بماند باید معامله را می‌پذیرفت و ظاهراً همه آنها پذیرفتند.

این اولین باری نیست که این اتفاق در رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی رخ می‌دهد. یک اتفاق ملی رخ می‌دهد و همه آنهایی که ملیت ایرانی دارند چه در داخل کشور و چه در داخل کشور؛ شور و جوشش غرور ملی‌شان به آسمان می‌رسد و تنها کسانی که به جهت قرار گرفتن در ساختارهایی نه تنها نمی‌توانند به این شور ملی بپیوندند بلکه مجبورند علیه آن سخن بگویند کارمندان شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی هستند. به راستی تناقض و تنگنایی سخت‌تر از این موقعیت در روزگار ما پیدا می‌شود؟

ظاهراً خبرنگاران ایرانی داستان ما تصمیم به پاک‌کردن صورت مسئله گرفته‌اند. یکی از دو طرف تناقض را نادیده گرفته‌اند و همچنان مشغولند.

*

رصد بی‌بی‌سی فارسی در این چند روز همه ادعاهای حرفه‌ای بودن و گرفتن ژست بی‌طرفی در این رسانه را به راحتی زیر سوال می‌برد. بی‌بی‌سی حتی در نام‌گذاری معقول و استفاده از کلمات عادی محترمانه برای توصیف ماجرا هم دریغ می‌کند و در حالی که تمام ایران بدون استثناء تحت تاثیر این واقعه تاریخی قرار گرفته‌اند؛ هیچ برنامه ویژه‌ای برای پوشش خبری این واقعه ندارد. در عین حال بی‌بی‌سی فارسی تحلیل‌هایی هم منتشر کرده است که در آن به صورت واضحی متلک‌های فضای مجازی متاثر از سعودی‌ها و ساکنین ایرانی آلبانی تکرار شده است. بی‌بی‌سی فارسی اساساً هیچ اشاره‌ای به ابعاد جمعیت بی‌سابقه و خیرکننده مردم ایران در شهرهای مختلف کشور نمی‌کند و در عین حال واکنش همدلانه مردمان بقیه کشورها و شخصیت‌های جهانی را کاملاً نادیده می‌گیرد.

علاوه بر آن تم موردعلاقه بی‌بی‌سی فارسی برای تحلیل ماجرای شهادت سردار سلیمانی در عراق تاکید ویژه بر این گزاره است که درباره او دو روایت اصلی وجود دارد. روایتی که او را قهرمان می‌پندارند و روایتی که او را یک قاتل حامی دیکتاتورها اعلام می‌کند و این در حالی است که در متن مردم در ایران برخلاف اتفاقات معمول این سالها؛ شهادت سردار سلیمانی هیچ گاه به موقعیتی برای دوقطبی شدن مردم ایران تبدیل نشد و آنچه بی‌بی‌سی فارسی سعی در القای آن در توصسف واکنش مردم ایران به شهادت سردار سلیمانی داشت، به شدت با واقعیت متفاوت بود و یا حداقل اینکه وزن کسانی که با سردار سلیمانی مخالف بودند و واکنش‌های غیرهمدلانه نشان دادند اساساً قابل مقایسه با وزن تاییدکنندگان راه او نداشت. اما بی‌بی‌سی فارسی این چیزها را نمی‌بیند.

ترجیع بند عمومی بی‌بی‌سی فارسی در پوشش اخبار شهادت و تشییع شردار سلیمانی مجاورت آن با مقوله‌ای به نام جنگ است. در اکثر تحلیل‌ها و خبرهایی که روی خروجی بی‌بی سی فارسی منتشر شده است و درباره واقعه اخیر است کلید واژه جنگ جدید در حال تکرار است. این مجاورت شهادت سردار سلیمانی با مفهوم جنگ البته از پیش‌پاافتاده‌ترین تکنیک‌های رسانه‌ای ایجاد ترس است که ظاهراً هنوز در ایران می‌شود رویش حساب کرد.

فوت چند ده نفر از مردم کرمان در واقعه تشییع روز گذشته سردار سلیمانی اما با استقبال ویژه بی‌بی‌سی مواجه می‌شود و ساعت‌ها تیتر یک بی‌بی‌سی همین است.

ایران اینترنشنال اما به مراتب غیرحرفه‌ای‌تر و ناشیانه‌تر عمل می‌کند. اگر بی‌بی‌سی اصرار ویژه‌ای بر جا انداختن دوگانه‌ای به نام سردار سلیمانی قهرمان / قاتل دارد و با توجه به تشییع‌جنازه‌های تاریخی او در شهرهای مختلف ایران ترجیح می‌دهد که حداقل سهم کوچکی در ایران برای ارادتمندان به سردار سلیمانی و راهش قائل شود؛ ایران اینترنشنال سهم روایت خود از این واقعه را تماماً به همان متلک‌پراکن‌های سعودی و ایرانی‌های ساکن آلبانی می‌دهد و منحصراً روایت آنها را پوشش می‌دهد. این اقدامی تعجب‌برانگیز از رسانه‌ای است که تصور می‌کند سهم قابل‌توجهی در جامعه ایران دارد؛ اما رخ داده است. در حالی که مقامات کشور سرمایه‌گذار این رسانه در طول این مدت سکوت را ترجیح داده‌اند و خبری از عربستان سعودی منتشر نمی‌شود؛ ظاهراً کارگزاران رسانه‌ای آنها تصمیم گرفته‌اند وظیفه اعلام موضع مقامات سیاسی‌ حامی رسانه‌شان را هم به عهده بگیرند. پایکوبی ایران اینترنشنال از واقعه شهادت سردار سلیمانی قابل پوشاندن با هیچ تکینک رسانه‌ای نیست. ایران اینترنشنال واضح و عریان کار می‌کند و پوشش حداقلی بی‌بی‌سی از مراسم‌های تشییع میلیونی شهید سلیمانی در ایران را هم برنمی‌تابد.تنها روایت مسموع در ایران اینترنشنال روایتی است که در واقعیت رسانه‌ای و افکار عمومی ایرانی اساساً سهمی ندارد ولی ایران اینترنشنال کاری به این حرفها ندارد.

در پایان نیمه اول «پیشنهاد بی‌شرمانه»، در همان شبی که قرار است زن همراه مرد میلیونر باشد، مرد پیشمان می‌شود، سراسیمه به هتل محل اقامت مرد میلیونر می‌رود، اتاقش را پیدا می‌کند اما کسی آنجا نیست، پرس‌وجو می‌کند و به او آدرس پشت‌بام را می‌دهند که مرد و زن آنجا رفته‌اند. پله‌ها را با سریع‌ترین حالت ممکن رد می‌کند و به پشت بام می‌رسد، درست لحظه‌ای که پایش به پشت‌بام می‌رسد، هلی‌کوپتر حامل مرد میلیونر و زن در حال اوج گرفتن و پرواز بود. دیگر دیر شده بود؛ زن فردا صبح به خانه‌اش برگشت… برای جا ماندن از تاریخ، فرصت از همین هم کمتر است. کاش خبرنگاران ایرانی شبکه های فارسی زبان خارجی این را بدانند....

برچسب ها:

اخبار رسانه

148
0 0