به نقل از سایت اخبار رسانه : خبرگزاری مهر- گروه فرهنگی: حمید نورشمسی
«در بهداشت عمومی، صداقت ارزش بالاتری از امید دارد.» این جمله کلیدی مقاله نشریه اکونومیست در هفته جاری است که در گزارشی با موضوع کرونا توجه را به ود جلب کرده است؛ هفتهای که کرونا در حال در نوردیدن تمامی کشورهای جهان است؛ همانند یک فیلم هالیوودی و آخرالزمانی. اکونومیست در مقاله خود سعی کرده این مساله را القا کند که برای نگاهداری از سلامت و بهداشت عمومی جامعه در شرایط بحرانی صداقت در شناخت مساله، بیان ابعاد آن و تخمین داشتهها و تواناییها بیشتر از امید داشتن به مقابله با بحران به کار میآید. و این مساله دقیقاً همان پاشنه آشیل روبرویی ایران با این بحران در امر رسانه است.
سناریوی رسانهای درباره ایران تحت تأثیر این ویروس هم همانند همه موارد سابق از سوی رسانههای فارسیزبان و غیرفارسی زبان چند بعد دارد. نخست انتشار اخباری درباره شیوع این ویروس در بسیاری از کشورهاست که در همه آنها ردپایی از ایران و ایرانی وجود دارد تا جایی که دیگر کسی خبری از چین که مهد این بیماری است و بیشترین مبتلی به آن را در خود دارد نمیگیرد. برای این رسانهها باید صورت مساله باید از بحران پزشکی به شکلهای دیگری نیز تعبیر و تفسیر شود تا چرخ آنها بچرخد. از تشکیک و تردید در آمار و تا استفاده منظم و حرفهای و هدفمند و جهتدار از تولیدات رسانهای داخلی برای تولید ناآرامی روانی برای داخل کشور و تقویت عدم اعتماد عمومی به مدیریت بحران در ایران که در نهایت به رواج یک آنارشی خطرناک در چنین شرایطی دامن میزند و همه اینها در یک کلام یعنی دمیدن به آتش ناآرامی و بیثباتی در سپهر افکار عمومی. این تکنیکی است که سالهاست در رسانههای متعددی از جمله بیبیسی در حال استفاده است. منابعی که آن رسانههای مدعی هستند نمیتوانند مستقلاً تاییدش کنند در تنور بحرانی میدمند و در مقابل و در ایران، مدیران رسانه در مقابل آن کاری از پیش نمیبرند و در بهترین حال برخی از کاربران فضای مجازی با روش استهزا سعی در دفع اثر آن دارند غافل از اینکه در این معرکه برنده همان کسی است که ضربه اول را زده؛ حالا هرچه محکمتر، بهتر.
به جمله ابتدایی این متن بازگردیم و شاهکلید صداقت.
در یادداشت نخست این پرونده که پیش از این منتشر شد (اینجا بخوانید) درباره سازوکارهای لازم درباره مدیریت بحران د ر فضای رسانه و ایجاد ستاد رسانهای و کانالهای متنوع اطلاعرسانی سخن به میان آمد. در ادامه اما مروری کوتاه به تجربه کرهجنوبی درباره مواجهه با این پدیده در فضای رسانهای میاندازیم
کره جنوبی دومین کشور جهان از منظر مبتلایان به بیماری کروناست و در کنار ایران و ایتالیا سه کشوری هستند که سازمان بهداشت جهانی درباره شیوع بیماری در آنها هشدار داده است.
پس از اعلام نخستین مورد فوت در اثر کرونا و بر مبنای سازوکارهای فضای رسانهای درباره این اتفاق در این کشور؛ عالیترین مقام سیاسی این کشور را به تلویزیون ملی این کشور آورده و در اقدامی ملیگرایانه اعلام بحران میکند. دقت کنید او نه شورانگیز صحبت میکند. نه وعده حل همه چیز طی چند روز بعد را میدهد و نه بیهوده ایجاد ابهام و اضطراب میکند. او تنها اعلام بحران میکند و در این اعلام شاهکلیدش صداقت است و با آن عنان مخاطبش را در دست میگیرد. در ادامه تصویری به سراسر دنیا مخابره میشود که تمامی اعضای ستاد مبارزه با کرونا در این کشور با لباسهای متحدالشکل و با ماسک جلسه ستاد را تشکیل میدهند. این تصویر به خوبی موید همانبحرانی است که او از آن دم میزند. این بازی دو هیچ برنده شده تا اینجا نه نیاز به بروکراسی اداری عجیب داشته و نه طراحی سناریوهای حماقتآمیز برای تولید گزارشهای تلویزیونی در قالب یک گزارشگر رسانه فارسیزبان.
اقدام جالب دیگر این کشور عرضه اطلاعات مربوط به این بیماری در سرتاسر کشور در قالب یک هیت مپ میکند. در این نقشه اطلاعات به شکلی پویا در اختیار عموم قرار گرفته و میزان شیوع در هر بخش از این کشور مشخص میکند. آمار مراکز درمانی و وضعیت پذیرش بیمار در آنها و آمار آن لاین مبتلایان و سایر اطلاعاتی که در ایجاد اعتمادسازی به منظور جلب حمایتهای جهانی و نیز هدایت عمومی مردم به سمت تشخیصهای درمانی و حفاظتی از آنها مؤثر است.
فضای زیرساختی ارتباطی در کره جنوبی این امکان را نیز فراهم کرده است که زمانی که هر شهروند با تلفنهمراهش وارد منطقهای بشوید که یک مبتلا به ویروس کرونا از آنجا گذر کرده باشد، یک پیغام اضطراری به روی گوشی او منتشر میشود تا او درباره رفتارش در آن منطقه احتیاط بیشتری به خرج بدهد.
در یک نگاه کلی نظام رسانهای در این کشور در کنار نظام بهداشتی و حاکمیتی نه تنها موضوع کرونا را غیر جدی در نظر نگرفته است بلکه با تلاش برای ترسیم دقیق وضعیت و رصد دقیق تمامی رفتارهای مبتلایان و محلهای حضور آنها و ثبت دقیق وضعیت آنها کمک قابل توجهی به افکار عمومی، فضای رسانهای جهانی، سیستم بهداشت داخلی و جهانی در ایجاد توازن در برنامهریزی برای امداد و نیز برنامریزی برای نجات افراد مبتلینشده و نیز تولید محتوای هشدار دهنده و… و. فراهم ساخته است.
این سامانه رسانهای بحران بر مبنای چند رکن شکل میگیرد. نخست اعتماد عمومی به مراجع تولید کننده اطلاعات، دوم پیشبینی و مهیا ساختن زیرساختهای اطلاع رسانی و سوم کنترل فضای عمومی اطلاعرسانی درباره بحران تا جایی که فضای مجازی در آن به عنوان یک بازوی همیار و نه یک ویروس مخرب دیگر که کاری جز نابودی روان جامعه و آرامش آن ایفای نقش میکند.
دروازهبانی صحیح خبر در مواقع بحران درس دیگری است که فضای رسانهای کرهجنوبی در این روزها به ویژه به فعالان رسانهها ارائه میکند. دروازهبانی و نادیدهشدن این خبر که نخستین مورد آلوده وارد شده به این کشور پس از سفر به سرزمینهای اشغالی و بازگشت به این کشور مبتلی شده است و یا جلوگیری از رسیدن تصویر کرهایهای در صف خرید ماسک به رسانههای فرا بومی دو نمونه از اخباری است که در سامانه دروازهبانی خبری بحران در این کشور به خوبی رصد و مورد توجه قرار گرفته است.
مسئولیت اجتماعی نیز درس دیگر مواجهه رسانهای با بحران کرونا در کرهجنوبی برای ماست. فضای مجازی در ایران طی روزهای اوج بحران کرونا در کنار مسابقه شایعهپراکنی و انتشار اخبار بدون سند درباره بحران کرونا و سرگرم بودن موضوعات دیگری از جمله روابط خصوصی یک بازیکن فوتبال و هنرپیشه دست چندم سینما و اظهارنظر یک کمدین رسانهای با آن رهاورد دیگری ندارد. در مقابل اما در همین فضای مجازی به نقل از رسانههای کره تصویری در فضای مجازی در حال چرخش است که نشان میدهد برخی از هنرمندان کره که از قضا برای ایرانیان نیز شناخته شدهاند در راستای عمل به مسئولیت اجتماعی خود و یا حتی برای تبلیغ اقدام به ارائه کمکهای نقدی به مدیریت بحران در کشور خود کردهاند. این اتفاق در نسخه ایرانی خود اما به تبلیغ فروش داروهایی دروغین و یا پرکردن نشر دادن ویدئوهایی که در آن تنها ناسزاهایی خطاب به برخی مسئولان درباره مواجهه با این بحران داده میشود تقلیل پیدا کرده است.
نکته پایانی اما آماری است که از یک تحلیل محتوای ساده و ابتدایی از صفحه اینستاگرام بیبی سی فارسی در روز چهارشنبه و هشت روز پس از اعلام ویروس کرونا در ایران به دست آمده که نشان میدهد در یک روز درباره ایران ۲۷ خبر، چین ۲ خبر و ایتالیا، افغانستان و کرهجنوبی ۱ خبر درج شده است.
این تحلیل محتوای ساده موید این حقیقت است که بحرانهای عمومی در ایران در مواجهه با مخاطبان در زمان وقوع جدای از موانع طبیعی با لشکری در فضای سایبر نیز مواجه هستند که از هیچ تمهیدی برای پیشبرد امیال خود دوری نمیکنند و البته گسترش و تزریق بیاعتمادی عمومی در فضای حکمرانی ایران به واسطه فعالیتهای غیرشفاف نیز به تقویت آن کمک کرده است و تاکنون نیز برای مواجه با آن در مواقع بحران هیچ رهیافت رسانه ویژهای که باید ناشی از اقناع عمومی افکار عمومی و اعتمادسازی باشد اندیشیده نشده و در اتفاقی عجیب سعی بر آن بوده تا همان نسخه فیک در مقابل آنها تکرار شود.
به باور نگارنده بودن در نقطه مرکزی بحران و رسانههای بحران ساز در مواقع بحران و یا حضور در منطقه امن رسانهای و استفاده از رسانه برای کاهش بار فکری و حتی اقتصادی و روانی بحران هنری است که باور متخصصان رسانه در ستادهای بحران آن را شکل میدهد. این سوال برای ما باقی است که بازو و برنامه رسانهای ایران در مقطع فعلی برای هدایت رسانهای بحران کرونا این ضرورت را درک کرده است؟ در این زمینه در ادامه بیشتر صحبت خواهیم کرد.