بودن در حلقه‌های انحصاری؛ راه چاپ اثر در مطبوعات و کتاب‌ها

به نقل از سایت اخبار رسانه :   

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: رامین جهان‌پور داستان‌نویس و روزنامه‌نگار در یادداشت کوتاهی که آن را درد دل و گلایه می‌خواند و برای انتشار به مهر داده، به فضای انحصاری برخی مطبوعات و ناشران کشور پرداخته است.

این‌داستان‌نویس معتقد است در حالی که در سال‌های دهه‌های ۶۰ و ۷۰، می‌شد داستان و مقاله‌ها را در مجلات مختلف به چاپ رساند، این‌روزها چاپ نوشته‌های یک‌فرد منوط به دوستی، پارتی‌بازی و بودن در حلقه دوستان دست‌اندرکاران یک‌مجله است.

مشروح متن این‌یادداشت در ادامه می‌آید:

«خوب یادم است در دهه‌های شصت و هفتاد خورشیدی‌؛ آن‌زمان که نویسنده‌ای نوجوان بودم و تازه قلم به دست گرفته بودم، برای  مطبوعات داستان می‌نوشتم و از طرق پست برای نشریات تهران می‌فرستادم. داستان‌هایم در نشریات آن‌زمان چاپ می‌شد. بدون این‌که اصلا کارشناس یا سردبیر یا مسئول صفحه فلان‌مجله یا روزنامه، مرا دیده باشد یا بشناسد. در آن‌دوره مثل من در سراسر ایران  زیادبودند؛ کسانی‌که عاشق ادبیات و نوشتن بودند.

من هنوز نویسنده‌ای را که سال ۱۳۶۸ قلمم را باور کرد و اولین داستانم را چاپ کرد، از نزدیک ندیده‌ام. در دهه‌های قبل، معیار انتخاب اثر برای چاپ در نشریات، خوب نوشته‌شدن آن مطلب بود نه پسرخاله‌بودن و دوست و رفیق‌بودن. فلان سردبیر و فلان‌مسئول صفحه در فلان مجله بدون اینکه شماره کد ملی‌ات را می‌دانست اگر نوشته‌ات خوب بود، چاپ می‌کرد و دستمزدت را هم می‌داد... مثل حالا نبود که این‌همه پارتی‌بازی و باندبازی وانحصار در نشریات اتفاق افتاده باشد. امروز فلان‌سردبیر یا دبیر تحریریه اگر جز دارودسته‌اش و رفقایش نباشی، اثرت را چاپ نخواهد کرد. البته اگر نشریه خصوصی باشد، اشکالی ندارد. اما بحث نشریات دولتی واقعا فرق می‌کند.

نشریات دولتی متعلق به بودجه دولت و به‌نوعی بیت‌المال هستند و باید  در خدمت عموم باشند. نباید اشخاصی پیدا شوند که به‌اسم دبیر صفحه یا سردبیر؛ نشریه را به انحصار خودشان در بیاورند   و گروه‌بازی راه بیاندازند. واقعا چه بلائی سر فرهنگ این مملکت آمده؟ آیا نسل‌ها تغییر کرده‌اند؟ این‌تغییر نسل به چه‌قیمتی ایجاد شده است؟ به قیمت نادیده‌گرفتن استعدادها وپارتی‌بازی و نوچه‌پروری در فعالیت‌های فرهنگی؟

در حال حاضر  اکثر نشریات کودک و نوجوان و بزرگسال ما گرفتار انحصارطلبی شدهاند و دارودسته و گروه‌بازی راه انداخته‌اند و از کسی جز رفقای خودشان مطلب برای چاپ نمی‌گیرند. مدتی پیش یک خانم مترجم که روانشناس هم هستند، به من زنگ زده بودند تا برای چاپ کتاب راهنمایی‌شان کنم. ایشان می‌گفت چه بلائی سر ناشران آمده؟ چندکتاب ترجمه برای بچه‌ها دارم و می‌خواهم منتشرشان کنم. اما متاسفانه به انتشاراتی‌های کودک ونوجوان چه‌دولتی و چه‌خصوصی که سر می‌زنم، می‌گویند ما گروه خودمان را داریم و از نویسنده‌ها و مترجمان متفرقه، کتاب چاپ نمی‌کنیم. آنها حتی به خودشان زحمت نمی‌دهند اثر را بگیرند و مورد کارشناسی قرار دهند!»

برچسب ها:

اخبار رسانه

162
0 0